عطر رازقی

گهگاهی

عطر رازقی

گهگاهی

.... Blue Periods

وقتی میگی امسال سال تمرده، باید پای عواقبشم واایستی!....‌این نیست که بگی میخوام تمرد کنم و بقیه هم بگن باشه عزیز دلم!‌سرکار علیه!‌!‌ بیا و هر غلطی دلت میخواد بکن و ما هم اینجا برگ چناریم و هیچ کاری به کارت نداریم!‌

 

نه!!!‌از این خبرا نیست !‌وقتی سرپیچی – یا بهتر بگم سرکشی – میکنی، عواقب داره ... اخم و تخم داره... قهر داره ......دلخوری داره ... سکوت داره... بیخوابی داره ... ناآرومی داره ... خیلی چیزای دیگه هم داره ... اما اصل اینه که دیگه نمیخوام کوتاه بیام ... دلم نمیخواد برای هر قدمی که میخوام بردارم اول از همه به این فکر کنم که تو نمیخوای یا اگه تو بگی نه چی میشه ؟!؟!؟‌ هیچی نمیشه ... اینو خیلی وقته فهمیدم ... هیچ اتفاقی نمی‌افته جز اینکه بعد یه مدت همه چی برات عادی میشه ... عادی نمیشه ... عادت میکنی ... حرفتم این میشه که من همیشه خود سر بودم ... که نبودم واقعا ... ولی خب توی ذهن تو که معتقدی حرف حرف توه ، نه گفتن یه جرمه و معنیش همون خود سریه و تمرده ... برام مهم نیست ... برام خواستن خودم مهمه ....

 

اینم میدونم که اگه خواستنم با نخواستن تو توام باشه برام سخته که بهش برسم ... هزار تا ملق باید بزنم تا برسم بهش ....اما من تصمیمو گرفتم .... خسته شدم از این همه به خاطر بقیه زندگی کردن ... احساس خفگی بهم دست میده وقتی به راحتی میگی نه و یه خط بطلان میکشی روی همه آرزوهایم ....

 

یه چیزدیگه هم این وسط هست ... اونم اینکه این تمرد برای خودمم سخته.... برای منی که همیشه گفتم : باشه ،‌بعله،‌ هر چی شما بگید، من تابعم و از این حرفا، "نه گفتن به این راحتیام نیست" ... این شده یه بخشی از پرسونالیتیم و من حالا دارم سعی میکنم با Insight کامل این بخشو تغییر بدم .... فرق سرم نیست که تا دیروز از راست باز میکردم حالا از امروز از چپ واکنم ... کار یه شب و یه روز نیست ... زمان میخواد ... مبارزه با این اینرسی و تمایل به موندن در شرایط موجود ازم انرژی میگره واقعا .... اما خب وقتی هم که به هزار فلاکت و مصیبت ،کاری که دلخواهمه انجام میدم ، کلی هم انرژی میگیرم ... این،  به اون در .... به هر حال هر چیزی بهای خودشو داره ...

 

 کاش باور میکردی که اگه خودم باشم آدم خیلی بهتری خواهم بود ....

 

 

þBlue periods can be tough, but they always result in more self-awareness and contentment. Slowly, you're entering a positive phase of strength, confidence and knowing what you want.

 

Unknown

 

 

þþThe two things I did learn were that you are as powerful and strong as you allow yourself to be, and that the most difficult part of any endeavor is taking the first step, making the first decision.

Robyn Davidson

 --------------------------------------------------

 

You know all those celebrities who spend thousands to have perfect bodies, perfect teeth, perfect hair, and perfect mates? Don't be jealous. Keep in mind that there's a huge industry invested in pointing out that they are just like us (pimples, junk food, divorces and all). In other words, perfect doesn't exist -- so why are you working so hard at it? Glitches, mistakes and missteps keep you in sync with everyone -- especially the people you love. Embrace your imperfectionism!

نظرات 7 + ارسال نظر
بازاریاب شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ق.ظ http://www.adinehbook.com

بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!

ابراهیم شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:44 ق.ظ http://pulaktala.blogfa.com

سلام

وقت کردید یک سری هم به من بزنید.

سیروس شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:30 ب.ظ

آدمی به دنیا نیومده تا همون جوری که متولد شده از دنیا بره. تغییر اگه نباشه زندگی مفهوم نداره. نغییر کن.تمرد کن. بهاش رو هم بپرداز. اگه لازم شد برگرد. همیشه منزل جدید جای بهتری نست اما پیمودن یک راه تجربه سفر رو به ارمغان میاره. اشتباه کن. گناه کن. اگر نکنی جسارت انسان بودن رو نداشتی. در عین حال خوب باش و دوست داشته باش. دنیا با نفرت و کینه جای زشتتری ست.

این " جسارت انسان بودن" خیلی به دلم نشست ... ممنون
میدونی من هیچ وقت از اینکه بگم اشتباه کردم نمیترسم ... از اینکه دنبال خواسته هام برم و بعد به این نتیجه برسم که راهم غلط بوده و برگردم هم ابایی ندارم ... حتی معتقدم توی همه تجربه های تلخ آدما همیشه چیزی برای یاد گرفتن وجود داره ... ولی عجالتا دوست داشتن توی قاموسم نیست ... متنفر نیستم ...از کسی هم کینه ای به دل ندارم ... اما ترجیح میدم یه دوره ای خودم باشم و خودم ... این روزا خودمو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست دارم ... برام لازمه ...
بازم ممنون که سر میزنی ....

سیروس شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:32 ب.ظ

این آهنگ رو که لینک داده بودی اگرچه برای هزارمین بار میشنیدم اما امشب با حال و هوام خیلی جور بود. ممنون...
ضمنا بهم سر بزن اگه خواستی. گرچه این پست اخیر شاید خیلی بهت نسازه...

خواهش میکنم ... خود شعر و حزنی که توی صداشه بد جوری با نوای دل خودمم هماهنگ بود ....
بهت سر زدم ... برات کامنتم گذاشتم ... دیر به دیر آن میشم اینه که دیر جواب دادم ...

علی مقیمی یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:10 ق.ظ

قشنگ بود خیلی ... پای هر کسی نمیخوای وایستی عیبی نداره ولی پای خودت وایستا! برای همین اومدی این دنیا! شاید به هیچ کسی مسوول نباشی ولی به خودت مسوولی! پای خودت وایستا قیمتش هم بده... ببین که داری بزرگ میشی! خوب چشماتو باز کن و بزرگ شدنتو ببین! برو!

پای خودم ایستادم ... مطمئن باش ... این بزرگ شدنه حس خیلی خوبی بهم میده ... مرسی از بدرقه ات ....

سیروس چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:09 ق.ظ

متوجه شدم که دیر به دیر انلاین میشی. در مورد کامنتی که برام گذاشتی هم فقط بگم وبلاگ برای من مث دفترچه ایه که وقتی غصه دارم میام و مینویسم و ضمنا با دیگران هم احساساتم رو به شراکت میذارم. این دومی تجربه ایه که اگه اهلش نباشی نمیتونی ازش بهره هم ببری. اهل بودن یعنی شجاعت شناخته شدن رو داشته باشی. غالب ادمها بیشتر دلشون میخواد چهره مرموزی به خوشون بگیرن تا دیگران فکر کنن چه خبره و از طرفی اونقدر که خودشون فکر میکنن مرموز نیستن. من اومدم تا اول از همه به خودم نشون بدم که تحفه ای نیستم و بعد به دیگران. اون ۳ خط شعر آخری فقط دلالت به روزمرگی میکرد که مطمئنا کسی نمیتونه بگه تجربه اش نکرده و من با نوشتنش فقط این حس رو با دیگران شریک میشم...

اینکه خودتو همونجوری که هستی نشون بدی هم جزئی از اون جسارت انسان بودنه ....

سارا دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ق.ظ http://sarasol_8.persianblog

اولین نه رو که میگی انگار به خودت داری سلام می کنی...تولدت مبارک!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد