چون به معجزه، انقلاب و حمله آمریکا برای بهبود اوضاع هیچ اعتقادی ندارم ....
چون یادم نرفته توی این چند سال چه به روزگارمون اومده ...
چون برام احمدی نژاد و خاتمی سر و ته یه کرباس نیستند ....
چون یاد گرفتم که تحریم انتخابات صرفا یه راه امتحان شده است که نهایتا به نفع رقیب تموم میشه ...
من رای میدم چون هنوز هم معتقدم اگر اینجا جای بهتری برای زندگی بود، ما امروز آواره دنیا نبودیم ...
من رای میدم چون حتی اگر خودم هم به رفتن فکر کنم ، تردیدی نیست که پدر و مادرم، مثل خیلی از آدمای دیگه، موندگار همین سرزمینند ...
من رای میدم چون هنوز هم معتقدم بین بد و بدتر، بد گزینه بهتریست ...
کور شم من که چشمم واسه هیچ کس به اندازه خودم شور نیست ... اومدم هی گفتم همه چی آروم و معمولیه، از چند روز بعدش به مدت 3 هفته چنان استرس و جنگ اعصابی نصیبم شد که رسما گوشت تنم ریخت ... اما به هر حال به خیر گذشت و تنها نتیجه اخلاقی باقیمونده از قضیه این بود که " هیچ وقت دلت برای هیچ کس، بیشتر از خودش نسوزه ! برای هیچ کس " و اینکه "آدمها به شرایطی که توش قرار میگیرن، خوب یا بد، عادت میکنن ... اینکه من نوعی هر از گاهی از بیرون وارد این سیستم ولو معیوب، بشم و بخوام یه تغییراتی، هر چند کاملا منطقی، ایجاد کنم جز بهم زدن اکوسیستم راه به جای دیگه ای نمی برم ... "
راستی من دنبال یه اسپانسر چشم و دل پاکم که یه ده پونزده هزار دلار برام سرمایه گذاری کنه ... نتیجه سرمایه گذاریشم تضمینیه .... کسی رو سراغ ندارین ؟!
--------------------------------
پست بعد از امتحان :
سوالات مربوط به هر درسی برای امتحان بورد طراحی شده بود نه امتحان ورود به دوره دستیاری !
گزینه محبوب من : جیم!
کیک و آبمیوه اش خیلی بدمزه بود !
پر واضح بود و هست که قبول نمیشم!