بلاتکلیفم ... معلق ... وسط زمین و هوا ...
طبق یه باور قلبی یا نمیدونم شاید به خاطر نوع پرسونالیتیم وقتی یه مدتی سعی میکنم که کاریو انجام بدم و بعد از چند بار تلاش کردن، قضیه این جوری میشه که اون کار انجام نمیشه، حالا دلیلش هر چی که میخواد باشه ، از خیر جریان میگذرم و میذارمش به حساب اینکه حتما خیری در انجام نشدنش هست... معمولا هم همینطوره
اما نمیدونم این بارهم همینطوره یا نه ...
سلام
بعضی چیزها هستن که پیش می یاد تا صبر ما رو از مشکلاتمون بسنجه.شاید شما هم صبر کنی کارت درست بشه.توکل به خدا کن.متنهایی که می نویسید خیلی زیبا هستن.شاد و پیروز باشید..
ممنون از لطفت ...
من نمیشناسمت ولی از حرفت بوی پاک کردن صورت مساله میاد عزیزم. من نمیگم آدمی رو هر مساله یا کاری زمان و انرژی قمار کنه اما حد و مرز تلاش و انصراف باید مشخص باشه
میدونی .. گاهی علیرغم همه هارت و پورتایی که میکنم به محض اینکه عصبانیتم فروکش میکنه و خستگیم در میره دوباره از نو شروع میکنم .... صورت مساله رو پاک نمیکنم اما ترجیح میدم یه کم به خودم زمان بدم شاید این وسط راه دیگه ای برای حل قضیه پیدا کردم ... این بار هم همین حکایته ...
جی می تونم بگویم وقتی که دلت تنگه.
این روزا بهترم نیلوفرم ...
دنیا همونیه که میخوای... محکم باید بخوای... نباید بترسی... اگه نمیرسی به اونچیزی که میخوای شاید یه جای دلت مطمئن نیست... نترس! برو جلو!
مطمئنم .... اما موضوع اینه که گاهی خواستن شما یه بحثه و نخواستن دیگران یه بحث ... به هر حال دارم جلو میرم ...
تنبللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل
من؟؟؟ اصلا! تکذیب میکنم ...